مترو 2033
مترو 2033
اثر دمیتری گلوخوفسکی

انتشارات: کتابسرای تندیس
تعداد صفحه: ۷۰۵
ژانر: داستان، رمان، تخیلی
جنسیت صدای مناسب: مرد
سن صدای مناسب: میانسال
درباره‌ی کتاب: پس از وقوع یک جنگ اتمی بزرگ در سال 2013، زمین به ویرانی کشیده می‌شود و بازماندگان مجبور می شوند در پناهگاه‌های اتمی زیرزمینی پناه بگیرند. یکی از این پناهگاه‌ها متروی مسکو است. 20 سال بعد از وقوع این جنگ، جوانی به نام آرتیوم متوجه می‌شود در دوران کودکی اشتباهی مرتکب شده که اکنون می‌تواند امنیت کل مترو را به خطر بیندازد. با کمک و راهنمایی‌های فرد مرموزی به نام «شکارچی»، آرتیوم برای جبران اشتباه خود راهی سفری مرگبار در ایستگاه‌ها و راه‌آهن متروی مسکو می‌شود و...
گزیده‌ای از متن کتاب: - کی اونجاست؟ آرتیوم، برو یه نگاه بنداز! آرتیوم با بی‌میلی از روی صندلی‌اش در کنار آتش بلند شد و در حالی که اسلحه‌اش را از دوشش برمی‌داشت و آن را در دست می‌گرفت، به سمت تاریکی قدم برداشت. روی مرز بین روشنی آتش و تاریکی تونل ایستاد، تا جایی که میتوانست بلند و تهدید‌آمیز به اسلحه‌اش ضربه زد و با صدایی بلند و زمخت نعره کشید: - ایست! رمز عبور! صدای پای سریع و بریده بریده‌ای را از جایی که تا چند لحظه قبل از آن صدای زمزمه‌های توخالی به گوش می‌رسید شنید. یک نفر داشت به عمق تونل عقب‌نشینی میکرد. صدای خشن آرتیوم و لرزه‌ی اسلحه‌اش او را ترسانده بود. آرتیوم با عجله به سمت آتش برگشت و به پایوتر آندرویچ جواب داد: - کسی جلو نیومد. جوابی هم داده نشد. فرار کردن. - احمق! بهت دستور دقیق داده شده. اگه جواب ندن، فوراً شلیک می‌کنی! از کجا می‌دونی کی بود؟ شاید موجودات تاریکی دارن بهمون نزدیک می‌شن! - نه ... فکر نکنم آدم بودن ... صداهای عجیبی شنیدم ... صدای پا شبیه صدای پای آدم نبود. چیه؟ فکر کردی نمی‌تونم صدای پای آدم رو تشخیص بدم؟ تازه از کی تا حالا موجودات تاریکی اینطوری فرار می‌کنن؟ تو خودت هم می‌دونی پایوتر آندرویچ؛ جدیداً بی‌درنگ میان جلو. به یه گشت بدون این که چیزی تو دستشون باشه حمله کردن؛ مستقیم تو آتیش مسلسل. ولی این یکی سریع فرار کرد ... مثل حیوونی که ترسیده باشه.

کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش داده‌اند: بابک ضیابری ، پژمان دلیریان ، سیاوش لوءلوء ، سینا حقیقی ، مسعود کوچکی
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است: