یادمان صمد
یادمان صمد
اثر علی اشرف درویشیان

تعداد صفحه: ۷۴۴
ژانر: نقد ادبی
جنسیت صدای مناسب: هرکدام
سن صدای مناسب:
درباره‌ی کتاب: «یادمان صمد» کتابی است که علی اشرف درویشیان با گرد آوری آثاری از جلال آل‌احمد، مفتون امینی، رضا براهنی، امیرپرویز پویان، نسیم خاکسار، محمود دولت‌آبادی، رحیم رئیس‌نیا، غلامحسین ساعدی، احمد شاملو، سید علی صالحی، عمران صلاحی، احسان طبری، غلامحسین فرنود، خسرو گلسرخی، اکبر معصوم بیگی . . . فراهم آورده است.
گزیده‌ای از متن کتاب: «از خود مي‌پرسيم: چطور شد که صمد بهرنگي آن ساده مرد روشن بين به چنين محبوبيتي رسيد؟ آيا او با خواهش و تمنا و رفيق‌بازي و نان قرض دادن به اين و آن، در رنگين نامه‌ها به چاپ عکسهاي قد و نيم‌قد روشنفکرانه پرداخت؟ . . . راستي چطور شد که بعضي از کتابهايش در عرض يک ماه و نيم دوبار تجديد چاپ شد؟ . . .» (علی‌اشرف درویشیان) «اگر چه بي‌چيز مُرد، براي دوستانش ميراثي برجاي نهاد که در هر گام، نشانه راه است»(امیر پرویز پویان) « اما مهمترين تأثير «صمد»، روي بچه‌ها بوده است. او به آدمهاي شکل گرفته بزرگ‌ سالي اميد چنداني نداشت. . . .. چنين بود که سعي کرد با آنها (بچه‌ها) اخت شود، با آنها کنار بيايد، چشم و گوششان را به اين دنياي آشفته و هرج و مرز باز کند. ترس، اول ترس از کلاس و درس معلم را از ميان بردارد و بعد ترسهاي ديگر را» غلامحسین ساعدی، نویسنده و دوست صمد «شهري که ويران مي‌شود، نه فرونشستن بامي. باغي است که تاراج مي‌شود، نه پرپر شدن گلي. چلچراغي است که در هم مي‌شکند،نه فرو مردن شمعي. و سنگري است که تسليم مي‌شود، نه از پا در افتادن مبارزي! صمد چهره‌ي حيرت‌انگيز تعهد بود. - تعهدي که به حق مي‌بايد با مضاف غول و هيولا توصيف شود: غول تعهد! هيولاي تعهد! چرا که هيچ چيز در هيچ دور و زمانه‌اي همچون «تعهد روشنفکران و هنرمندان جامعه» خوف‌انگيز و آسايش برهم‌زن و خانه‌خراب کن کژيها و کاستيها نيست. چرا که تعهد اژدهايي است که گرانبهاترين گنج عالم را پاس مي‌دارد: گنجي که نامش آزادي و حق حيات ملتها است» (احمد شاملو) «شايد هزار سالِ پيش از اين بوده است. درست مثلِ همين ديروز، آن‌قدر دور که باورت نمي‌شود، و آن‌قدر نزديک که نمي‌داني با اين بُهتِ بي‌هنگام چه کني. اتفاقي است که افتاده است. بعضيها بر مي‌گردند اسم خود را از خوابِ هرچه خاطره است پس مي‌گيرند، بعضي مسافرند، بعضي هم اصلاً اتفاقي است که در حدِ تحملِ تو نيست. بيرون خانه هنوز باران مي‌آيد. . . . . . . ، انگار کسي در کوچه مرتب فرياد مي‌زد: «کمک دارند خفه‌ام مي‌کنند!» صدا خسته بود، ترس خورده بود، از يکي دو قدمي همين پنجره...!» (سید علی صالحی)

کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش داده‌اند: الهام بدری ، پگاه عبادی ، خیری نجاتی
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است: