مشاور پولدار مشاور بی پول
مشاور پولدار مشاور بی پول

انتشارات: بهار سبز
تعداد صفحه: ۱۳۰
ژانر: کسب و کار
جنسیت صدای مناسب: هرکدام
سن صدای مناسب: جوان، میانسال
درباره‌ی کتاب: مناسب برای مشاغل مشاوره ای مخصوصا مشاورین املاک تایید شده توسط اتحادیه فروش کتاب کاغذی در خود اتحادیه املاک
گزیده‌ای از متن کتاب: پشت میزش نشسته بود و داشت نسکافهاش رو هم میزد، یه مرتبه از هم زدن دست کشید و گفت: "بهنظرم کارِ مشاوری املاک بهترین شغل دنیاست!" و دوباره شروع بههم زدن کرد. همه فقط داشتن نسکافه هم زدن علیرضا رو نگاه می‌کردن. این اولین باری نبود که از علیرضا تکجمله‌های خاص می‌شنیدن. بعد از حدود ده سال توی اون دفتر املاک، هم قدیمی‌ها خوب می‌شناختنش و هم مشاورهای تازهکار. انگار همین دیروز بود که تازه توی شغل مشاور املاک مشغول بهکار شده بود و یکی دیگه از اون جمله‌ها رو بهمدیرش گفته بود: "لطفاً با وجود اینکه خیلی گرفتارم، بهجای دادن ماهی بهمن، ماهیگیری رو یادم بده." روزی که اومده بود استخدام، هیچکس، هیچی ازش نمی‌دونست. یه مردی بود خوش‌خنده حدوداً 30ساله با قد متوسط حدود 175 و هیکل توپُر ولی نه زیاد چاق، با یه دست کت‌و‌شلوار کرم‌رنگ که مارک نبود ولی بهتنش خوب نشسته بود. اومده بود تا تمام بدبختی‌هایی که قبل از اون کشیده بود رو فراموش و بعدش هم جبران کنه. کی می‌دونست چی بهش گذشته، فقط گفته بود متأهله و دو تا پسر 3 و 5ساله داره. بعدها ‌گفته بود که یه کم کار املاک رو بلد بوده و سالهای دور، شاید هفت‌ هشت ده سال پیش، یه سالی رو توی این صنف کار کرده. ولی این موضوع رو روز اول بهمدیر مستقیمش نگفته بود تا همهچیز رو از پایه و اصولی یاد بگیره. علیرضا روز اولی که شروع بهکار کرد، یکم آبانماه 1386 بود. ساعت شروع کار دفتر املاک نُه صبح بود و بچه‌ها نیمساعت اجازه تأخیر داشتن. همون روز اول ساعت هشت صبح رسیده بود و اتفاق خوب این بود که روبهروی اون دفتر املاک یه پارک بزرگ بود. همینطوری که روی نیمکت پارک نشسته بود، داشت بهدروغی که بههمسرش گفته بود فکر می‌کرد. آخه مجبور بود! چون هم همسرش و هم خانوادش بهشدت با این شغل مشکل داشتن و بههیچکدومشون نگفته بود که قراره کجا کار کنه. اون فقط بههمه گفته بود که برای کار به یه شرکت ساختمونی رفته. علیرضا داشت بهاتفاقای گذشته فکر می‌کرد و مشکلاتی که بسیار بزرگ و زیاد بودن. داشت فکر می‌کرد که آیا می‌تونه با این شغلی که انتخاب کرده مشکلاتش رو حل کنه و از نو زندگیاش رو بسازه.

کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش داده‌اند: شکوه شهبازی ، سجاد نوریان ، لعیا عبدی ، کیارش نانکلی ، عباس نقیبی ، مجید صفدر ، نوید شریفی
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است: