تولید
شده
مردی با کبوتر
مردی با کبوتر
اثر رومن گاری
مترجم: لی لی گلستان

انتشارات: ثالث
تعداد صفحه: ۱۲۲
ژانر: سیاسی، داستان، رمان
جنسیت صدای مناسب: مرد
سن صدای مناسب: جوان، میانسال
درباره‌ی کتاب: «مردی با کبوتر» از جمله آثار به نسبت مشهور رومن گاری است که در انتقاد از رویه‌ کاری سازمان ملل نوشته شده است. داستان خیلی ساده با واژه‌های تمسخرآمیز راجع به سازمان ملل آغاز می‌شود. مخاطب از همان صفحات نخست بدون رودربایستی و شگردهای داستان‌نویسی مدرن به سراغ اصل مطلب می‌رود. در ۱۹۵۸ رومن گاری که عضو هیئت نمایندگان سازمان ملل متحد بود تصمیم گرفت ــ به دلیل الزام در حفظ حقوق ــ «مردی با کبوتر» را با نام مستعار فوسکو سینیبالدی منتشر کند. آیا به دلیل جبر زمانه این اسم مستعار را برگزید یا آزمایشی بود برای ادامه این کار ؟ــ که ادامه هم یافت ــ. که البته بعدها نام شاتان بوگا و امیل آژار این فرض را اثبات کرد. گاری در زمان حیاتش نخواست پدرخوانده «مردی با کبوتر» باشد اما در میان کاغذهایش نسخه‌‌ای بازنویسی‌ شده به دست آمد که با دست تصحیح کرده بود و باعث شد ناشر فرانسوی فکر کند او آرزو داشته روزی نسخه اصلی آن را منتشر کند. در دوم دسامبر ۱۹۸۰، رومن گاری در آپارتمانش واقع در پاریس دراز كشید، شمعی را در شمعدانیْ هم اندازه‌ی شمعدان‌های كنیسه‌ها، پای تختش روشن‌ كرد و سر یك تپانچه كالیبر ۳۸ مارك «اسمیت و وسون» را در دهانش گذاشت. چند ثانیه بعد، زندگی یكی از مشهورترین و پركارترین نویسندگان فرانسه –كه در عین حال یك قهرمان نشان شجاعت گرفته، یك دیپلمات جهاندیده و یك اغواگر بدنام نیز بود- به پایان رسید.
گزیده‌ای از متن کتاب: حدود ساعت سه، واکسی سازمان ملل که در طبقۀ سوم دفتر دبیرکل، در کنار در ورودی کافه تریا، هنرش را به مرحلۀ عمل درمی‌آورد، ماهوت‌پاک‌کن‌ها و جعبه‌های واکسش را جمع و جور کرد و دست از کار کشید. و سرخ‌پوستی از قبیلل هوپی بود، لاغر و استخوانی، با چهره‌ای بی‌احساس که نشانی از فروتنی داشت. ظاهری بلندبالا داشت، موهایش را با پر زینت داده بود و با همین شکل و شمایل روی پای مشتری‌های مهم خم می‌شد، که البته این حرکت او یکی از نمایش‌های عادی آن مکان بود. ... می خواهید بدانید چرا واکسی شده ام؟ خیلی ساده است. خواستم کاری بکنم تا به مردم بفهمانم که بیش از آنکه صاحب افکار زیبا باشند، صاحب پا هستند! بسیاری از این آدمها در این آسمانخراش این را از یاد برده اند . اگر مثل من روزی صد تا کفش واکس بزنند، شاید به یاد بیاورند که پای آدمی روی زمین است و نه در ابرها...
مدیر تولید: موسسه رها فیلم

کسانی که تا کنون به این کتاب پیشنهاد خوانش داده‌اند: امین سبحانی ، پیام کتابی ، احسان چریکی
پیشنهادهایی که صاحب امتیاز کتاب ارائه کرده است:

این کتاب با احسان چریکی کار خواهد شد